مذهبی
مذهبی
جمعه 92 مرداد 18 :: 9:40 عصر :: نویسنده : sogandamini
حضرت زینب یا اخا درد هم آغوش من است پرچم عشق تو بر دوش من است شکوه ای نیست در این ابرازم به حدیث غم تو می نازم نه غم و رنج کنون می کشدم شوق دیدار رخت می کشدم مرغ بشکسته پر و بال من راوی مقتل گودالم من زائر تشنه لب علقمه ام سند مستند فاطمه ام آنکه با خصم تو جنگیده منم بانی عشق پسندیده منم صاحب نافلهء زندانم شاهد قافلهء طفلانم ناظر چشم گهربار منم روح آرامش بیمار منم بر حرم حملهء مردم دیدم خیمه ها را به تلاطم دیدم دیده ام سیلی نامردان را طفل گم گشته و سرگردان را پیش مجنون گل لیلی چیدند راس معشوق مرا ببریدند ماجرایی که ز محمل دارم خاطراتی است که در دل دارم چون که انگشت نما شد سر تو باز شد تازه لب خواهر تو دامنم خیس شد از چشم ترم چوبه محملم از خون سرم آن زمان ناطقم از حیدر بود اثر خطبه ام از کوثر بود کاخ ها را همه ویران کردم ز غم آزاد اسیران کردم لیک از شام شده خم کمرم موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ منوی اصلی آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 6366
|
|